چکیدهیکی از مهمترین مسائل فکری دورهی معاصر ما، جست و جوی علل و ریشههای عقب ماندن جوامع اسلامی به طور اعم و جامعهی ایران به طور اخص از قافلهی تمدن جدید با منشأ اروپای غربی و تلاش برای یافتن جواب پرسشهای کلانی مانند موارد ذیل است؛ چرا تمدن جدید عصر حاضر صرفاً در جغرافیای اروپای غربی سر برآورد؟ چرا سرزمینهای دیگر از جمله ممالک اسلامی نتوانستند بستر و شرایط لازم برای سر بر آوردن چنین پدیدهای را فراهم کنند؟ چرا سرزمینهای اسلامی در عین این ناتوانی، حتی در برابر این تمدن جدید مقاومت نشان داده و به راحتی حاضر به جذب آن نبوده و نیستند؟محققین و نظریهپردازان بسیاری بسته به خاستگاه اندیشگی و نحلهی فکری خود، در صدد جواب دادن به این سوالات و صدها سوال مشابه دیگر برآمدهاند تا مگر با یافتن جواب این پرسشها، موانع پیش روی ما برای پیوستن به قافلهی تمدن جدید غربی را را از میان بردارند اما جوششها و کوششهای اکثرشان به سبب ایدئولوژیزدگی و تصورگرایی به جای واقعگرایی، قرین موفقیت نبوده است.سهم
تاریخیگری نیز در این ایدئولوژیزدگی و تصورگرایی سهمی عمده بوده است. یکی از نظریهپردازان این میدان که آراء و تئوریهایش به سبب تاریخیگری، ایدئولوژیزدگی و تصورگرایی به جای واقعگرایی، راه به جایی نبرده است، سید
جواد طباطبایی است که در این مقاله به نقد بخشی از دیدگاههای او بهویژه از منظر تاریخیگری پرداخته شده است.مقدمهپائیز سال 1382 که تازه وارد دانشگاه شده بودم، با نام سید جواد طباطبایی در یکی روزنامهها (اگر اشتباه نکنم روزنامه شرق بود و مطلبی با عنوان «انکار مدعی». در آن نوشته، طباطبایی به ادعای حسن قاضی مرادی مبنی بر سرقت مفهوم «شرایط امتناع تفکر» از وی، جواب داده بود) آشنا شدم و پس از قیزیل قلم آذر Qizil Qelem...
ما را در سایت قیزیل قلم آذر Qizil Qelem دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mrbkarimia بازدید : 90 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 13:44